کشورهای خاورمیانه گامهای هوشمندانهای در راستای افزایش مولفههای قدرت نرم و موازنه نرم با محوریت هوش مصنوعی برداشتهاند و حتی برخی در این زمینه دارای نقشه استراتژیک شفاف و برنامهریزی شدهای هستند. از دید فعالان و کارشناسان این حوزه، کشوری که بتواند در راستای قدرت نرم و عرصههایی چون هوش مصنوعی سرآمد باشد رهبری منطقه را در دست خواهد گرفت.
هوش مصنوعی که انقلاب صنعتی چهارم در نظر گرفته میشود، به عنوان تغییردهنده قاعده بازی قدرت به شمار میآید. در عصر کنونی کشورها با تهدیدات نوین و متکثری مواجه هستند که ضمن شناخت ابعاد گوناگون این تهدیدات، باید نسبت به آنها آگاهی یابند تا بتوانند شیوههای مقابله و دفع آنها را بشناسند.
اثرگذاری برخی از علوم و فناوریهای جدید بر حوزههای گوناگون از سیاست تا علوم انسانی همزمان با پیشرفت سریع آنها در حال افزایش است. یکی از این حوزههای جدید علمی هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی به طور خلاصه به تولید ماشینهایی میانجامد که خود قادر به یادگیری، درک شرایط پیچیده، تفکر، استدلال و ارائه پاسخ و کسب دانش بدون نیاز به کمک و دخالت انسانها هستند. بدیهی است کشورهایی که چنین ماشینها و سیستمهایی را در اختیار داشته باشند، میتوانند توازن قوا را در نظام بینالملل به نفع خود تغییر دهند و اتحادهای جدیدی را برای مرعوب ساختن دشمنان به وجود آورند.
با توجه به این مقدمه لزوم شناخت هوش مصنوعی و وضعیت کشورهایی که از آن استفاده میکنند بیش از پیش احساس میشود. یکی از این پژوهشها مقالهای است با عنوان «هوش مصنوعی و آینده رقابتهای منطقهای خاورمیانه» [۱] و به قلم «حدیث همتی وینه»، «فرزاد رستمی» و «قدرت احمدیان». نویسندگان در این مقاله در پی آن هستند تا به این پرسش پاسخ دهند که هوش مصنوعی چه تاثیری بر آینده رقابتهای منطقهای خاورمیانه دارد؟ به بیان دیگر نظم جدید منطقه در پرتو هوش مصنوعی و تکنولوژیهای نوین به چه سمتی خواهد رفت و معیارهای قدرت در آینده چه خواهد بود؟
تاریخچه و زمینههای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در دهههای ۱۹۶۰-۱۹۵۰ زمانی که «آلن تورینگ» معروف به «پدر رایانهها» ایده «آزمایش تورینگ» را مطرح کرد سرچشمه گرفت؛ به این معنا که اگر ماشینی بتواند بدون شناسایی با انسان صحبت کند، آنگاه آن دستگاه هوشمند خواهد بود. در دهه ۱۹۷۰ توسعه هوش مصنوعی دست کم گرفته میشد و توسعه فناوری با تنگناهایی مانند عملکرد ناکافی رایانه، کمبود جدی دادهها و حل ضعیف پیچیدگی مشکلات مواجه بود. پس از ورود به دهه ۱۹۹۰ با توسعه فناوری شبکههای عصبی، هوش مصنوعی وارد دورهای از توسعه پایدار شد.
چندین طبقهبندی برای هوش مصنوعی وجود دارد اما میتوان دو دسته متمایز را در نظر گرفت.
طبقهبندی اول: طبقهبندی اول بر اساس هوش مصنوعی و ماشینهای مجهز به هوش مصنوعی، شباهت آنها به ذهن انسان و توانایی آنها برای «فکر کردن» و حتی «احساس» به عنوان انسان است. چهار طبقهبندی فرعی برای این سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد: الف) ماشینهای واکنشی، ب) ماشینهای با حافظه محدود، ج) نظریه ذهن، د) هوش مصنوعی خودآگاه.
طبقهبندی دوم: دستهبندی دوم رویکرد مبتنی بر فناوری است که در آن سه زیر مجموعه فرعی وجود دارد: الف) هوش مصنوعی ANI، ب) هوش مصنوعی AGI، ج) هوش مصنوعی فوقالعاده.
وضعیت کشورهای خاورمیانه در حوزه هوش مصنوعی
عربستان: در حال حاضر عربستان به دنبال ادغام رباتیک و هوش مصنوعی به طور یکپارچه در هر جنبهای از زندگی شهروندان برای ایجاد درآمد از بخشهای کلیدی اقتصادی برای آینده است. با این حال، این گذار از یک اقتصاد مبتنی بر هیدروکربن به هوش مصنوعی بیشتر از منظر اقتصادی است. این تلاشی برای تضمین بقای خاندان آل سعود و مقابله با چالشهای فزاینده ساخت کشوری حول محور نفت است.
این کشور استراتژی هوش مصنوعی ملی ندارد اما به عنوان اولین کشوری که به رباتی به نام سوفیا شهروندی اعطا کرد در تاریخ ثبت شد. عربستان سعودی در تلاش است تا به یک رهبر جهانی در فناوری تبدیل شود و یک قطب مرکزی برای شبکههای تخصصی هوش مصنوعی جهانی باشد و هویت خود را به عنوان پیشروی فناوری در تولید، تحقیقات و طراحی فناوری پیشرفته بازسازی کند.
قطر: در قطر تنوع اقتصادی به عنوان گامی اجتنابناپذیر برای تبدیل شدن به یک جامعه دانشمحور شناخته شده است. قطر جمعیت کوچک، تحصیلکرده و با هوش فناوری اطلاعات دارد. استفاده از اتوماسیون برگرفته از هوش مصنوعی برای تقویت تواناییهای انسانی که هم ظرفیت و هم توانایی نیروی کار قطر را افزایش میدهد، در یک افق زمانی نسبتا کوتاه امکانپذیر است.
با نزدیکتر شدن افق محدود اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی، کشورهایی مانند قطر چارهای جز پذیرش هوش مصنوعی برای انتقال به یک اقتصاد مبتنی بر دانش و در عین محافظت و شاید ارتقای استاندارد زندگی فعلی خود ندارند.
امارات متحده عربی: امارات متحده عربی با تکیه بر درآمدهای سرشار حاصل از فروش نفت میکوشد به بلندپروازیهای خود از جمله طرح «۲۰۷۱ UAE Centennial » برای تبدیل شدن به «بهترین کشور دنیا» در صدمین سالگرد استقلال و طرح «۲۱۱۷ Mars » برای ساخت شهری ۶۰۰۰۰۰ نفری در کره مریخ تا صد سال دیگر جامه عمل بپوشاند و در زمینه هوش مصنوعی راهبردهایی مانند راهبرد شهر هوشمند دبی، راهبرد به کارگیری فناوری چاپ سه بعدی و راهبرد حمل و نقل خودکار دبی را اتخاذ کند. البته دولتمردان این کشور به خوبی میدانند که بدون بهرهگیری از علوم پیشرفته و فناوریهای روز دنیا، جذب دانشمندان و پژوهشگران برجسته، سرمایهگذاری در زمینه نوآوریهای نوین به ویژه هوش مصنوعی به عنوان صنعتی دورانساز، همچنین داشتن جامعهای آگاه از فرصتها و چالشهای این صنعت، امکان تحقق این رویاها وجود ندارد.
ترکیه: این کشور در اولین اقدام خود نشان داد که قصد دارد بخش هوش مصنوعی را به سهم ۵ درصدی در تولید ناخالص داخلی این کشور تا سال ۲۰۲۵ سوق دهد. این استراتژی استخدام حداقل ۵۰۰۰۰ نفر در این بخش را به عنوان یکی از ۲۴ هدف دیگر در برنامه خود تا سال ۲۰۲۵ پیشبینی میکند. این طرح شش اولویت را مشخص میکند که عمدتاً حول محور حمایت از ابتکارات ترکیه و تقویت همکاریهای بینالمللی در این زمینه از طریق آموزش متخصصان هوش مصنوعی و افزایش اشتغال، تشویق پژوهش، کارآفرینی و نوآوری، دستیابی به دادههای باکیفیت و زیرساختهای فنی و تسریع تحول ساختاری و نیروی کار میچرخد.
استراتژی ملی هوش مصنوعی ترکیه در چارچوب چشمانداز «ترکیه دیجیتال» و «حرکت فناوری ملی» ترکیه منتشر شده که هر دو ابتکار مهم در سالهای اخیر و با هدف تحول دیجیتال ترکیه انجام شده است.
اسرائیل: شایان ذکر است که اصطلاح هوش مصنوعی نیز به طور گسترده در اسرائیل به عنوان مترادف «انقلاب صنعتی چهارم» استفاده میشود و شامل حوزههای فناوری جانبی مانند دادههای بزرگ، اینترنت اشیاء، اتوماسیون، رباتیک، ازدحام و… است. به این ترتیب، هوش مصنوعی در اسرائیل به عنوان یک فناوری استراتژیک ـزیرساخت زیرساختها ـ با پتانسیل برای تغییر شکل امور نظامی، اقتصاد جهانی و توزیع قدرت در سیستم بینالمللی شناخته میشود.
هوش مصنوعی و آینده رقابتهای منطقهای
نظامی-دفاعی: معمای امنیت از دیرباز در بین کشورهای منطقه خاورمیانه وجود داشته و خواهد داشت که این موضوع موجب انباشت تسلیحات و پیمانهای نظامی متعددی بین بازیگران منطقه بوده است. دستیابی کشورهای منطقه به هوش مصنوعی موجب شکلگیری رقابتها و ائتلافهای جدید در حوزه فناوریهای نوین است. عربستان با بودجه دفاعی اول در منطقه، بازار مناسبی برای فروش تجهیزات نظامی مبتنی بر هوش مصنوعی برای چین محسوب میشود.
از سوی دیگر، امارات متحده عربی و بحرین در قالب «پیمان ابراهیم»، خواهان نوعی بازدارندگی در مقابل «تهدید مشترک» هستند. این قرارداد اشارهای است به سابقه و پیشینه مشترک مسیحیت، اسلام و یهودیت برای آمریکا، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی. این قرارداد سرآغاز رابطه اسرائیل با دیگر کشورهای عربی خواهد بود چرا که تاکنون اسرائیل تنها با اردن و مصر در صلح و روابط رسمی بوده است. براین اساس در قالب این پیمان نیز تکنولوژی و هوش مصنوعی نقش محوری دارند چرا که اسرائیل در این حوزه بسیار قوی نشان میدهد و کشوری مانند امارات متحده عربی که تمام توان خود را در راه توسعه هوش مصنوعی گذاشته، روابط نزدیک با بازیگری را که در این حوزه در حال فعالیت است راهی برای پیشرفت و توسعه سریعتر و ایمنتر خواهد دید.
سیاسی-امنیتی: نظم جدید منطقه دیگر به مانند نظمهای سنتی گذشته مبتنی بر اقدامات و توانمندی نظامی صرف نیست بلکه ابزار قدرتمند کنونیِ مولفههای قدرت نرم همانند تکیه بر فناوریهای نوین و ابزارهای اقتصادی است. کشوری که بتواند در حوزههای قدرت نرم چون هوش مصنوعی سرآمد باشد بدون شک رهبری منطقه را در دست خواهد گرفت زیرا هوش مصنوعی و فناوریهای نوین با کارکردی چندگانه باعث تفوق نظامی، دسترسی به اطلاعات شفاف سیاسی ـ امنیتی، افزایش بهرهوری اقتصادی، کاهش خطرات و مشکلات زیست محیطی و… خواهند شد. بنابراین برد با کشورهایی است که در این مسیر زودتر گام برداشتهاند و میتوانند نظم منطقه را به سود خود و زیان رقبا جهتدهی کنند.
اقتصادی: پیشرفت و استفاده از هوش مصنوعی در منطقه خاورمیانه موجب افزایش بهرهوری میشود اما از سوی دیگر باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل سنتی و ایجاد و شکلگیری مشاغل جدید مبتنی بر هوش مصنوعی خواهد شد. انجام بسیاری از مشاغل سنتی مانند آشپزی، رانندگی و کارگری توسط امکانات هوش مصنوعی موجب بیکاری گسترده در منطقه و در نتیجه شکلگیری اعتراضات عمومی بر اثر بیکاری و کمبود درآمد خواهد بود.
بنابراین کشورهای منطقه قبل از استفاده گسترده از سیستمهای هوش مصنوعی باید اقداماتی در زمینه آموزش شهروندان و کارمندان برای کار با سیستمهای هوشمند، ایجاد اشتغال جدید مبتنی بر سیستمهای هوش مصنوعی و… انجام دهند.
زیست محیطی: با توجه به اینکه چالشهای زیست محیطی در خاورمیانه نمود عینی زیادی دارد، به نظر میرسد هوش مصنوعی در این مورد هم رقابتها را به سمت و سویی خاص سوق دهد؛ جایی که مبنایی برای قدرت و توانمندی کنشگران در سطح منطقه باشد. در سطح منطقه با توجه به مسائل محیط زیستی خصوصا مسئله کمبود آب، میتوان متصور شد که در طول تاریخ اکثر جنگهای کشورهای منطقه در پی تنگناهای ژئوپلیتیکی و هیدروپلیتیکی بوده است. در این خصوص میتوان به روندهای همکاری و عادیسازی جدیدی در منطقه اشاره کرد که در پی دستیابی به تکنولوژیهای نوین هوش مصنوعی هستند.
نتیجهگیری
نتایج بررسیها میگوید که کشورهای خاورمیانه به خوبی متوجه تغییرات ذکر شده در حوزه قدرت و نظام بینالملل شدهاند و گامهای هوشمندانهای در راستای افزایش مولفههای قدرت نرم و موازنه نرم با محوریت هوش مصنوعی برداشتهاند و اغلب دارای نقشه استراتژیک شفاف و برنامهریزی شدهای هستند. مولفههایی چون دیپلماسی هدفمند، پیشرفتهای تکنولوژیک، اتحاد با قدرتهای فرامنطقهای در راستای تبادلات تکنولوژی در قالب تسلیحات غیرمتعارف و هوشمند و… همگی در امتداد خط فکری ایجاد شده برای درک تغییرات جدید نظام بینالملل در این کشورها است.
نظم جدید منطقهای با در نظر گرفتن رقابتهایی که در صحنه منطقهای در جریان است، نشانگر ایجاد نظم دوقطبی با تکیه بر فناوریهای نوین و هوش مصنوعی با محوریت اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقهای تهران است و دیگر کشورها متوجه این نکته شدهاند که به مانند سابق جنگیدن در سرزمینهای دشمن تنها با تکیه بر اطلاعات نظامی صرف راهحل مناسبی در راستای افزایش و یا حفظ قدرت نیست بلکه نیاز به اطلاعات جامعتر، دقیقتر و سریعتر در حوزه زیرساختهای اقتصادی، امنیتی، سیاسی کشور رقیب نیز وجود دارد. بنابراین، چهره جنگها نیز به سرعت تغییر پیدا کرده که شاهد جنگهای وسیعتر، مهلکتر و شدیدتر مبتنی بر هوش مصنوعی خواهیم بود.
نکته قابل توجه در این است که در منطقه خاورمیانه کشورهای ضعیفتر از لحاظ توانایی به کارگیری هوش مصنوعی، توان خود را به شکل تک بعدی تقویت کرده و هنوز فاصله بسیار زیادی برای گام برداشتن در مسیر مولفههای قدرت نرم خواهند داشت که عملا موجب به تأخیر انداختن به کارگیری قدرت نرم و پیشرفتهای مؤثر در حوزه هوش مصنوعی در منطقه خاورمیانه از طریق رقابت و ایجاد درگیریهای نظامی خواهند شد. در همین پیوند انواع تنگناها و تحریمها و نیز عدم توجه کافی به شرایط کاری و درآمدی متخصصان حوزه تکنولوژی و فناوری موجب مهاجرت متخصصان به کشورهای توسعه یافته و در مواردی به کشورهای منطقه میشود که مانعی مهم پیش روی تقویت قدرت نرم محسوب میشود.